تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 11:49 | نویسنده : مهدی

 مطالب خنده دار, ترول خنده دار, ترول چیست



تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 11:49 | نویسنده : مهدی

عکس های چندین سال پیش رو گذاشتم شاید یه چیز هایی از گذشته هاتون یادتون بیاد.

 

در ادامه ی مطلب



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 11:47 | نویسنده : مهدی



تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 11:45 | نویسنده : مهدی
تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 11:45 | نویسنده : مهدی

ترول های بامزه و خنده دار 92



تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 11:43 | نویسنده : مهدی

عاقبت حیوان آزاری:

 

09.gif


تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 11:42 | نویسنده : مهدی



تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, | 11:40 | نویسنده : مهدی

siqISD.jpg



تاريخ : سه شنبه 23 ارديبهشت 1393برچسب:, | 22:41 | نویسنده : مهدی

این سال هم تقریباً گذشت و ما هم با هم کلاسی هایمان نسل سوخته ی مدرسه ی خودمان هستیم که در پایه ی سوم راهنمایی در مدرسه ی تیزهوشان شهید بشتی شهرستان مراغه درس میخواندیم. هر معلمی هم که به کلاسمان می اومد میگفت سلام به نسل سوخته مدرسه ی شما یا به عبارتی دایناسور های مدرسه ی شهید بهشتی.

در پایان هم از آقای اورنگ معلم ادبیات فارسی تشکر میکنم که با آن قد کوتاه ولی مغزی به اندازه ای اقیانوس آرام و تجربیاتی به اندازه ی با تجربه ترین فرد دنیا تا آخر این سه سالی که ما در پایه ی راهنمایی درس میخواندیم نشده بود که سوالی از ایشان نپرسیم و جواب ندهند.

و در آخر هم از سید رضا حیدری و محمد حسام فلاح که از بهترین دوستانم بودند تشکر میکنم به خصوص آقا رضا که این سه سال رو ما رو تحمل کرد با این حال که دبیرستان هم باهم هستیم ولی باز هم از او طلب حلالیت می خواهم که در این سه سال کلی زدمش ولی جک ش هم در نیومد.

 

 

                                                                                در امان خدا باشید



تاريخ : سه شنبه 23 ارديبهشت 1393برچسب:, | 14:12 | نویسنده : مهدی

این شعر را تقدیم میکنم به تمام متحل هایی که از دست زنشان کلافه شده اند.

زن گرفتم شدم ايدوست به دام زن اسير

من گرفتم تو نگير

چه اسيري كه زدنيا شده ام يكسره سير

من گرفتم تو نگير

 

بود يك وقت مرابا رفقا گردش و سير … ياد آن روز بخير

زن مرا كرده ميانقفس خانه اسير

من گرفتم تو نگير

 

ياد آن روز كهآزاد ز غمها بودم … تك و تنها بودم

زن و فرزندببستند مرا با زنجير

من گرفتم تو نگير

 

بودم آن روز مناز طايفه دّرد كشان … بودم از جمع خوشان

خوشي از دست برونرفت و شدم لات و فقير

من گرفتم تو نگير

 

اي مجرد كه بودخوابگهت بستر گرم … بستر راحت و نرم

زن مگير ؛ ار نهشود خوابگهت لاي حصير

من گرفتم تو نگير

 

بنده زن دارم ومحكوم به حبس ابدم … مستحق لگدم

چون در اين مسئلهبود از خود مخلص تقصير

من گرفتم تو نگير

 

 

من از آن روز كهشوهر شده ام خر شده ام … خر همسر شده ام

مي دهد يونجه بهمن جاي پنير

من گرفتم تو نگير

 

 

 شعری بود از ایرج میرزا